مقاله مستقل پژوهشی
برنامه ریزی شهری
مسعود صفائی پور؛ فرشته شنبه پور
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 1-18
چکیده
امروزه چالشهای زندگی نوین شهری و مشکلات محیطی و اجتماعی موجب روی آوردن به رویکرد آیندهپژوهی در برنامهریزی شهری و بهرهگیری از ابزارهای گوناگون برای ساختن آیندهی مطلوب شده است. پژوهش حاضر با بهره-گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روشهای متداول در آیندهپژوهی است و با استفاده از نرمافزار میک-مک به تحلیل مؤلفههای ...
بیشتر
امروزه چالشهای زندگی نوین شهری و مشکلات محیطی و اجتماعی موجب روی آوردن به رویکرد آیندهپژوهی در برنامهریزی شهری و بهرهگیری از ابزارهای گوناگون برای ساختن آیندهی مطلوب شده است. پژوهش حاضر با بهره-گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روشهای متداول در آیندهپژوهی است و با استفاده از نرمافزار میک-مک به تحلیل مؤلفههای توسعهی شهری در کلانشهر اهواز پرداخته است. در ادامه با استفاده از روش دلفی 37 مؤلفه به عنوان شاخصهای توسعهی شهری استخراج شد. نتایج حاکی از این است که در صفحه پراکندگی شش دسته (عوامل تأثیرگذار، عوامل ریسک، هدف، عوامل تأثیرپذیر و عوامل مستقل، تنظیمکننده) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 37 عامل کلیدی، پس از بررسی میزان تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده کلانشهر اهواز با روشهای مستقیم و غیرمستقیم، 13 پیشران مؤثر و کلیدی از جمله؛ جمعیت، توزیع عادلانهی خدمات شهری، توسعهی صنعت گردشگری، ساماندهی محورهای ویژهی گردشگری، ساماندهی مناطق حاشیهنشین، کنترل آلودگی هوا و ارتقای بهداشت محیطی، گسترش فضای باز عمومی و ایجاد مراکز فراغتی، فراهم آوردن سطح مناسب رشد اقتصادی، ارتقای کیفیت زندگی در بافت فرسودهی شهری، ساماندهی و بهسازی بافت فرسوده، گسترش کارگاههای کوچک و زودبازده، توانمندسازی سازمانهای مردمنهاد، توسعهی مراکز تفریحی و گردشگری که بیش ترین نقش را در وضعیت آیندهی توسعهی شهری اهواز دارند، مشخص شدند و به عنوان عوامل و پیشرانهای مؤثر بر توسعهی شهری اهواز انتخاب شدند. در ادامه نتایج نشان داد که عوامل توسعهی صنعت گردشگری، ساماندهی مناطق حاشیهی شهر در وضعیت ریسک قرار دارند. عوامل جمعیت، توزیع عادلانهی خدمات شهری، توسعهی صنعت گردشگری، بیش ترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعهی شهری کلانشهر اهواز را خواهند داشت.
مقاله مستقل پژوهشی
توسعه پایدار شهری
مصطفی آریان کیا؛ جعفر میرکتولی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 19-34
چکیده
تحولات دهههای اخیر سبب شده است تا امکانات جدید شهرهای امروز مانند گذشته قادر به تأمین آرامش و امنیت شهروندان نباشد. این مسألهی نابهنجاری اجتماعی و در کنار آن بروز رفتارهای جرم خیز در نظام سکونت شهری جهان شده است. در این راستا هدف پژوهش، بررسی مؤلفههای اثر بخش بر حس رضایتمندی ساکنان از امنیت اجتماعی سکونتگاههای شهر گرگان میباشد. ...
بیشتر
تحولات دهههای اخیر سبب شده است تا امکانات جدید شهرهای امروز مانند گذشته قادر به تأمین آرامش و امنیت شهروندان نباشد. این مسألهی نابهنجاری اجتماعی و در کنار آن بروز رفتارهای جرم خیز در نظام سکونت شهری جهان شده است. در این راستا هدف پژوهش، بررسی مؤلفههای اثر بخش بر حس رضایتمندی ساکنان از امنیت اجتماعی سکونتگاههای شهر گرگان میباشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن، خانوارهای ساکن در مجتمعهای مسکونی شهر گرگان و حجم نمونه 200 خانوار انتخاب شده است. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات اسنادی و جهت برداشتهای میدانی از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای رگرسیون به روش (Enter) و t تک نمونهای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میان احساس رضایتمندی ساکنان مجتمعهای مسکونی با مؤلفههای روشنایی مناسب محیط و بافت کالبدی ساختمان ارتباط مستقیم و مثبتی دارد. روشنایی معابر و گذرهای اطراف ساختمان و محل زندگی اشخاص در شب باعث ایجاد آرامش و حس امنیت در تردد کودکان و زنان میگردد و همچنین باعث کاهش استرس و اضطراب در افراد هنگام تردد با پای پیاده در شب میشود. اشراف داشتن مساکن نسبت به هم مؤلفهی دیگریست که با ایجاد حس امنیت در میان ساکنان رابطه مستقیم دارد. از دیگر مؤلفههای مؤثر در ایجاد حس امنیت در میان ساکنان واحدهای مسکونی شهری میتوان به وقوع جرم در محل زندگی، روابط همسایگی و متغیر زیستمحیطی اشاره کرد.
مقاله مستخرج از طرح پژوهشی
شهرسازی
هیوا علمیزاده؛ هادی مهدیپورحسینآباد
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 35-47
چکیده
روند توسعهی شهری مانند یک روند فازی است؛ بنابراین ناحیهبندی فازی و پایش فضای شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PRS، یکی از بهترین ابزارها در مدیریت و برنامهریزی شهری محسوب میشود. از این رو در این نوشتار با هدف بررسی کارایی عملکرد روشهای خوشهبندی فازی جهت ناحیهبندی در محدوده شهری قشم از تصاویر پنکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 ...
بیشتر
روند توسعهی شهری مانند یک روند فازی است؛ بنابراین ناحیهبندی فازی و پایش فضای شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PRS، یکی از بهترین ابزارها در مدیریت و برنامهریزی شهری محسوب میشود. از این رو در این نوشتار با هدف بررسی کارایی عملکرد روشهای خوشهبندی فازی جهت ناحیهبندی در محدوده شهری قشم از تصاویر پنکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شدهاست. در این باره جهت بررسی عملکرد الگوریتم-های FWS ، MSA ، IDF و CFM با استفاده از نرمافزار MATLAB، 6 معیار کیفی مختلفی در سه دسته مکانی، رادیومتریکی و مکانی-رادیومتریک تعریف شدهاست. در ادامه با استفاده از این روشها و بر اساس ویژگیهای فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و با استفاده از روش خوشهبندی فازی و خروجی ادغام که ماهیتی فازی دارد، به ناحیهبندی محدوهی شهری مورد مطالعه اقدام گردید. نتایج پژوهش کارایی روشهای ناحیهبندی پیشنهادی را از منظر تشخیص پدیدهها و عوارض مکانی و انسانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر ماهوارهای تأیید مینمایند. در این میان روش FWS بهترین عملکرد را در ناحیهبندی مناطق شهری از خود نشان داده است. بنابراین، طبق نتایج تحقیق استفاده از الگوریتمهای خوشهبندی و ویژگیهای فازی یک روش مناسب و بهینه برای تلفیق اطلاعات تصویر ماهوارهای HR-PRS از یک منطقهی شهری با هدف ناحیهبندی است.
مقاله مستقل پژوهشی
برنامه ریزی شهری
سعید امانپور؛ زهرا محقق؛ سیده معصومه رضوی؛ خاطره رمضان پور اسعدیه
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 48-66
چکیده
شناخت نابرابری فضایی و عدم تعادل منطقه ای در چارچوب محدوده های مختلف جغرافیایی و سیاستگزاری در جهت رفع و کاهش آن از مقولات بسیار مهم برنامه ریزی منطقه ای به شمار می آید. ابعاد نابرابری فضایی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، درمانی و غیره قابل بحث است. از این رو، نیل به پیشرفت و توسعهی فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق ...
بیشتر
شناخت نابرابری فضایی و عدم تعادل منطقه ای در چارچوب محدوده های مختلف جغرافیایی و سیاستگزاری در جهت رفع و کاهش آن از مقولات بسیار مهم برنامه ریزی منطقه ای به شمار می آید. ابعاد نابرابری فضایی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، درمانی و غیره قابل بحث است. از این رو، نیل به پیشرفت و توسعهی فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی در ابعاد مختلف است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش نابرابری فضایی درون شهری کلانشهر اهواز در برخورداری از شاخص های ترکیبی توسعه انجام شده است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد مطالعاتی حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 54 متغیر و با بهره گیری از مدل ELECTRE سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را میان مناطق کلانشهر اهواز تعیین نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد پراکنش توسعه، نامتعادل بوده و بین مناطق، از نظر توسعه یافتگی نابرابری و شکاف وجود دارد و این نابرابری در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، خدماتی، بهداشتی- درمانی و کالبدی خود را نشان می دهد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از تکنیک الکتره، منطقهی 2 در سطح برخوردار، مناطق 1 و 3 در سطح نیمه برخوردار، منطقهی 4 در سطح کم برخوردار و مناطق 6، 7 و 8 در ردهی محروم یا عدم برخوردار قرار گرفته اند؛ بنابراین برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در کلانشهر اهواز براساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود توزیع شاخص های توسعه به سمت رشد متوازن هدایت شوند.
مقاله مستخرج از رساله دکتری
برنامه ریزی اجتماعی
معصومه اشتیاقی؛ محمود شارع پور
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 67-84
چکیده
مسیرهای توسعه در هر جامعه بیش از هر امری نتیجه انتخابها و تصمیماتی است نتیجهی که در شیوههای سیاست-گذاری رقم میخورد. در دهههای اخیر، تغییرات سریع شهرها و بحرانهای ناشی از آن توجهها را به سمت عرصهی سیاستگذاری شهری جلب نموده است. از سوی دیگر صورتها و اشکال نابرابرانه توزیع منابع و فرصتها به ضرر بخش عمدهی افراد و گروههای ...
بیشتر
مسیرهای توسعه در هر جامعه بیش از هر امری نتیجه انتخابها و تصمیماتی است نتیجهی که در شیوههای سیاست-گذاری رقم میخورد. در دهههای اخیر، تغییرات سریع شهرها و بحرانهای ناشی از آن توجهها را به سمت عرصهی سیاستگذاری شهری جلب نموده است. از سوی دیگر صورتها و اشکال نابرابرانه توزیع منابع و فرصتها به ضرر بخش عمدهی افراد و گروههای اجتماعی ساکن در شهرها موجب شد تا نظریهپردازان انتقادی شهر با تکیه بر مفهوم «حق به شهر»، مطالبههای شهروندان را در برابر سیاستگذاران و تصمیمسازان شهری مطرح نمایند. هدف مقالهی حاضر درک مفهوم حق به شهر در عرصهی سیاستگذاری و برنامهریزی مسائل شهرها و انتقال آن به متخصصان حوزهی شهری و سعی در جهت عملی کردن این ایده در عرصهی سیاستگذاری و برنامهریزی شهری است. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از چارچوب نظری ارائه شده توسط لوفور دربارهی مفهوم حق به شهر و رویکرد محققان دربارهی سیاستگذاری شهری به بازشناخت و تحلیل رابطهی دو مفهوم حق به شهر و سیاستگذاری شهری پرداخته شود. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بر اساس روش کیفی است. شیوههای گردآوری اطلاعات شامل گزینش اسناد، تحلیل تماتیک دیدگاههای متخصصان و صاحبنظران دربارهی موضوع انتخاب شده است. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر سیاستگذاری شهر مهمترین عرصه برای چانهزنی دربارهی شیوههای توزیع منافع و فرصتها در شهرها از سوی ذینفعان شهری است که همین مهم، ضرورت حضور شهروندان را در لایههای تصمیمسازی و سیاستگذاری شهرها موجب میشود. مغفول ماندن ساز و کارهای نهادی، ظرفیتسازی شفافیت، پاسخگویی، به کارگیری بودجهریزی مشارکتی و برنامهریزی مشارکتجو، موجب شده تصمیمگیری دموکراتیک برای مشارکت شهروندان به عنوان جدیترین ذینفع در حیات شهری امری دشوار و تا حدودی ناممکن شود. تقویت نهادهای مدنی و اجتماعی و ایجاد ساز و کارهای نظارت و مشارکت شهروندان در روند تصمیمگیریها دربارهی انتخاب و انجام پروژههای کلان شهری در کنار بهکارگیری بودجهریزی مشارکتی در چگونگی هزینهی سرمایههای شهر از جمله مواردی است که در عمل میتواند منجر به تحقق حق به شهر در ادارهی شهرها شود.
مقاله مستقل پژوهشی
مدیریت شهری
حسن هوشیار؛ حسین رمضان تاش دهگرجی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1399، صفحه 85-97
چکیده
امروزه بحث نابرابریهای فضایی در شهرها و لزوم برقراری عدالت اجتماعی در برخورداری کلیه شهروندان از خدمات عمومی به یکی از مباحث جدی پیشروی برنامهریزان و مدیران شهری تبدیلشده است. از اینرو هدف این مقاله، تحلیل و ارزیابی وضعیت نواحی شهر مهاباد به لحاظ مؤلفههای خدمات شهری با رویکرد عدالت فضایی است. روش پژوهش با توجه به هدف ...
بیشتر
امروزه بحث نابرابریهای فضایی در شهرها و لزوم برقراری عدالت اجتماعی در برخورداری کلیه شهروندان از خدمات عمومی به یکی از مباحث جدی پیشروی برنامهریزان و مدیران شهری تبدیلشده است. از اینرو هدف این مقاله، تحلیل و ارزیابی وضعیت نواحی شهر مهاباد به لحاظ مؤلفههای خدمات شهری با رویکرد عدالت فضایی است. روش پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. معیارهای مورد بررسی مشتمل بر یازده مؤلفهی خدمات عمومی شهر میباشد که اطلاعات موردنیاز از طرح جامع و تفصیلی شهر مهاباد (1395) جمعآوریشدهاند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و GIS بهره گرفته شد. شاخصها با استفاده از روش آنتروپی وزندهی شده و با استفاده از تکنیک وایکور رتبهبندی شده و جهت بررسی الگوی توزیع کاربری خدمات شهری تکنیک نزدیکترین مجاورت یا همسایگی مورداستفاده قرار گرفت. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری نواحی شهر مهاباد از امکانات و خدمات شهری حاکی از آن است که ناحیهی دو با امتیاز 069/0 در رتبهی اول و با اختلاف فاحشی از ناحیهی هفت و هشت که به ترتیب با امتیازهای 589/0 و 867/0 در رتبههای هفت و هشت قرار گرفتهاند. همچنین بررسی الگوی توزیع کاربریهای خدمات شهری در سطح نواحی نشان داد که اکثر کاربریها براساس الگوی خوشهای توزیعشدهاند و از الگوی منظمی تبعیت نمیکند. در نهایت راهکارهایی در راستای دستیابی به عدالت فضایی در شهر مهاباد ارائهشده است.